اگر می خواهی پس از مرگ فراموش نشوی، یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد یا کاری بکن که قابل نوشتن باشد.
چنین گفت رستم به اسفندیار که کردار ماند زما یادگار
هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:
1-ثروت، بدون زحمت
2-لذت، بدون وجدان
3-دانش، بدون شخصیت
4-تجارت، بدون اخلاق
5-علم، بدون انسانیت
6-عبادت، بدون ایثار
7-سیاست، بدون شرافت
موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه ی پایان رسیدن.
هنگامی که مشغول انجام کار بزرگی هستید آن را به صورت تمام شده در ذهن خود مجسم کنید.
خوشبختی ما در سه جمله است:
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه میکنیم:
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
برای مطالعه توصیههاى کامپیوترى براى زندگى بهتر اینجا کلیک کنید.
بهترین چیزها زمانی رخ می دهد که انتظارش را نداری.
زندگی پل است از آن عبور کنید ولی روی آن چیزی بنا نکنید.
تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید، متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند.
خوشا به حال کسی که اشتغالش به خود او را از عیب جویی مردم باز داشته است.
به اندازه آرزوهایتان تلاش کنید یا به اندازه تلاشتان آرزو کنید.
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.
برای مطالعه جملات کوتاه اینجا کلیک کنید.
برای اداره کردن خویش، از سرت استفاده کن. برای اداره کردن دیگران، از قلبت!
خوشبختی در سه جمله است:
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی با سه جمله دیگر زندگی تباه می گردد:
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
ما ندرتاً درباره آنچه که داریم فکر می کنیم، درحالی که پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم.
از چند میلیارد نفر افراد کره زمین فقط تعدادی اندک با شما و شغل شما سر و کار دارند. پس با مشتریان خود همچون منافعی ارزشمند و طلایی برخورد کنید.
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…