مدیریت عاشقانه !

آسمان سینه ام را چون شمایی مشتری است --- بازکن دکان که وقت عاشقی است.

مدیریت عاشقانه !

آسمان سینه ام را چون شمایی مشتری است --- بازکن دکان که وقت عاشقی است.

عرق

اینجا آسمان ابریست، آنجا را نمی دانم. اینجا شده پاییز، آنجا را نمی دانم. اینجا فقط رنگ است، آنجا را نمیدانم. اینجا دلی تنگ است، آنجا را نمی دانم. وقتی که بچه بودم هر شب دعا می کردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدایا مرا ببخش !
هی با خود فکر می کنم، چگونه است که ما، در این سر دنیا، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها، در آن سر دنیا، عرق می خورند و وضع شان آن است!... نمی دانم، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن !
 

نظرات 1 + ارسال نظر
همیشه بهار دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 17:55 http://dard-e-moshtarak.blogsky.com

گل گفتی

گل شنفتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد